به بازماندگان دیگران نیکى کنید تا بر بازماندگان شما رحمت آرند . [نهج البلاغه]
عرشیات
حکایت پادشاه جهود(41)
پنج شنبه 92 مرداد 31 , ساعت 11:9 عصر  

مکرر کردن مریدان که: خلوت را بشکن

مسئله تکلیف ما لا یطاق،

( 582) جمله گفتند اى حکیم رخنه جو            

 

این فریب و این جفا با ما مگو

( 583) چار پا را قدر طاقت بار نه            

 

بر ضعیفان قدر قوّت کار نه‏

( 584) دانه‏ى هر مرغ اندازه‏ى وى است            

 

طعمه‏ى هر مرغ، انجیرى کى است‏

 

رخنه جو: آن که در کار و بحث دشوار راه گریز تواند جست، چاره گر، چاره جو.

کار نهادن: تکلیف کردن، موظف ساختن. اشاره است به آیه‏ى: لا یُکَلِّفُ اَللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها،... رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ[1]  و مبتنى است بر مساله‏ى (تکلیف ما لا یطاق) که اشعریه و جبریه آن را جایز مى‏دانند و شیعه و معتزله معتقدند که خدا بنده را به امرى که فوق طاقت او باشد مکلف نمى‏کند زیرا این امرى قبیح است و خدا از اتصاف بدان منزه است.[2]

   مرغ انجیرى : ناظر است به مثل: مرغى که انجیر مى‏خورد نوکش کج است. مرغ انجیر خوار مرغى است زرد رنگ که منقارى کژ دارد، این مرغ در اطراف طهران دیده مى‏شود. [3]   این مثل را براى تایید مضمون بیت پیشین و اینکه تکلیف باید مناسب طاقت و توانایى مکلف باشد آورده است.

  ( 582) مردم باتفاق گفتند اى مرد حکیم که مى‏خواهى در اطراف تقاضاهاى ما شکافى پیدا کرده و از آن جا بگریزى با ما از راه فریب و جفا سخن مگو. ( 583) بدوش چار پایان بقدر طاقت بار نهند تو نیز بر ضعیفان باندازه توانایى کار تحمیل کن. ( 584) دانه هر مرغى در خور جثه او است و هر مرغى نمى‏تواند انجیر بخورد.

سالک محتاج پیر است و واصل بى‏نیاز مى‏شود،

( 585) طفل را گر نان دهى بر جاى شیر            

 

طفل مسکین را از آن نان مرده گیر

( 586) چون که دندانها بر آرد بعد از آن            

 

هم به خود، گردد دلش جویاى نان

( 587)مرغ پر نا‌رسته چون پرّان شود

 

لقمهْ هر گربه درّان شود

  ( 588)چون برآرد پر، بپرّد او به خود

 

بی‏تکلّف، بی‏ صفیر نیک و بد

طفل را گر نان دهى بر جاى شیر: مضمون سخن این است که برای قبول هرکاری ومرتبه ای از مسئولیت، رشد ذهنی لازم باید پدید آمده باشد.

مرغ پر نا‌رسته: یعنی سالک راه حق تا هنگامی‏که در راه است و سیرالی‌الله دارد، به راهنمایی مردان حق نیازمند است.

بی تکلّف: یعنی بدن کمک وتشویق کسی.

بپرّد او به خود: یعنی سالک در پس از طی مسیر سلو، ونیل به کمال دیگر نیازی به پیر واستاد راهنما ندارد.

صفیر: یعنی آواز مرغ، ومولانا غالباً آن را به معنی تقلید به کار می برد.

( 585) بطفل نوزاد اگر عوض شیر نان بدهند مرگش مسلم است.( 586) ولى وقتى دندان در آورد خود جویاى نان خواهد شد.( 587) بچه مرغى که هنوز بال در نیاورده اگر پروازش دهند طعمه گربه درنده خواهد شد.( 588) ولى چون پر در آورد بدون کمک و تشویق کسى خود خواهد پرید.

بعضی از شارحان مثنوی «مرغِ پر نارسته...» را از نظر عرفانی بدین‌گونه تفسیر می‏کند: سالک راه حق تا هنگامی‏که در راه است و سیرالی‌الله دارد، به راهنمایی مردان حق نیازمند است و چون به سیر فی‌الله برسد دیگر به پیر نیاز ندارد.زیرا سالک تا بوصف سلوک موصوف است که حالتى است میانه‏ى طلب و وصول، بى‏گمان محتاج است به پیرى که او را راهنمایى کند و از مکاید نفس و وساوس شیطانى که در اثناء سلوک بر دل او مى‏گذرد بر حذرش دارد و فرق الهام و خواطر ملکى را با تسویل نفس و شیطان بدو باز گوید و در همه احوال همت پیرانه را بمراقبت او گمارد ولى پس از وصول و نیل بکمال این احتیاج مرتفع مى‏شود و او بخود راه را در هم مى‏سپرد بلکه مى‏تواند که دستگیر نو مریدان باشد، این حاجت مادام که سالک در مدارج (سیر الى اللَّه) پیش مى‏رود باقى است و چون این مدارج را بقدم همت طى کرد و (سیر فى اللَّه) را آغاز کرد او بخود مى‏رود و آن گاه بمرشد و شیخ نیازمند نیست مانند بیمار که تا صحت کامل نیافته است کار بدستور پزشک مى‏کند، داروى تلخ مى‏نوشد، خوردنى و آشامیدنى او تابع اجازه‏ى طبیب است لیکن پس از زوال مرض و عود صحت از پرهیز و استعمال دارو آزاد مى‏گردد و بمیل و مصلحت خود مى‏خورد و مى‏نوشد، مولانا این نکته را در ضمن تمثیلى از کودک شیر خوار و مرغ پر نارسته بیان مى‏فرماید.



[1]   - البقرة، آیه‏ى 286

[2]   - تبیان شیخ طوسى ج 1، ص 290، تفسیر امام فخر رازى، ج 2، ص 575- 573، شرح مواقف، ج 3، ص 160.

[3]   - امثال و حکم دهخدا، در ذیل: طعمه‏ى هر مرغکى انجیر نیست.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 202 بازدید
بازدید دیروز: 456 بازدید
بازدید کل: 1406147 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]